پیامک
با توجه به نزدیک شدن هفته گرامی داشت مقام معلم شما می تونید از پیامک های پیشنهادی استفاده نمایید.
با توجه به نزدیک شدن هفته گرامی داشت مقام معلم شما می تونید از پیامک های پیشنهادی استفاده نمایید.
منبع :رویای معلم
شبكه ي غذايي:
اگر چند زنجيره ي غذايي را بررسي كنيم متوجه مي شويم كه يك يا چند موجود زنده در آنها مشترك است يعني بين زنجيره هاي غذايي هم رابطه اي وجود دارد. به مجموعه ي زنجيره هاي غذايي شبكه ي غذايي مي گويند.
شبكه ي حيات:
همه ي زنجير هاي غذايي روي كره زمين با يكديگر ارتباط دارند. به مجموعه ي اين شبكه هاي غذايي شبكه ي حيات مي گويند.
هر چه گوناگوني جانداران در يك شبكه زيادتر باشد امكان بقا و پايداري جمعيت آن شبكه بيشتر خواهد بود.
مثلا اگر در يك شبكه غذايي يك نوع جاندار كمتر شود جانور تغذيه كننده از آن جانور، جانوران ديگري را به عنوان غذا شكار خواهد كرد. مثلا اگر جمعيت خرگوش ها كاهش يابد عقاب مي تواند جانور ديگري مانند پرنده كوچك را شكار كند.
فعاليت انسان موجب مي شود كه تنوع زيستي جانوران كمتر شود مثلا با از بين بردن جنگل ها محيط زيستي بعضي از گونه ي جانوري و گياهي را از بين مي برد بنابراين بعضي از گونه ها منقرض مي شوند و شرايط براي زندگي ساير گونه ها كه مواد غذايي مورد نياز خود از جانوران انقراض يافته، تامين مي كردند كمتر خواهد شد.
منبع :رویای معلم
نمونه سوال فارسی ششم قلم چی در تاریخ 11/12/91
نمونه سوال فارسی ششم دبستان در تاریخ 25/12/91
نمونه سوال ریاضی ششم دبستان قلم چی 11/12/91
نمونه سوال ریاضی ششم قلم چی در 25 اسفند91
آزمون 16 فروردین قلم چی - هدیه
آزمون قلم چی در 7 مهر ماه 91 - ریاضی
آزمون قلم چی در 7 مهر ماه 91 - هدیه
هدیه های آسمان ششم قلم چی در اسفند 91
امتر=10 دسی متر
امتر=100سانتی متر
امتر=1000میلی متر
امتر=1000000میکرومتر
امتر=1000000000نانومتر
امتر=1000000000000پیکومتر
امتر=1/0دکامتر یعنی هر 10 متر برابر است با یک دکامتر
امتر=01/0هکتومتر یعنی هر 100متر برابر است با یک هکتومتر
امتر=001/0کیلومتر یعنی هر 1000متر برابر است با یک کیلومتر
شاید برای اکثر ما جالب باشه که بدانیم شخصیتهای مشهور و دانشمندانی که در کتب
درسی و غیردرسی (ویا از طرق دیگر) با آنها آشنا میشویم دارای چه مقدار از
توانایی هوشی(Intelligence Quotient) یا به اختصار IQ هستند؟
در ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم , افرادی که دارای ضریب هوشی بالاتر از
۱۳۰ هستند افرادی تیزهوش و آنهایی که دارای IQ بالا تر از ۱۵۰ هستند را نابغه
مینامند.
آلبرت اینشتین IQ=160
آرنولد(بازیگر ترمیناتور)IQ=135
بتهونIQ=165
فرانکلینIQ=160
بیل کلینتون(رئیس جمهور اسبق امریکا)IQ=137
بیل گیتسIQ=160
پاسکالIQ=195
بابی فیشرIQ=187
داروینIQ=165
چارلز دیکنزIQ=180
آیزنهاورIQ=122
هگلIQ=165
گالیلهIQ=185
گری کاسپارفIQ=190
جرج بوش پدرIQ=98
جرج بوش پسرIQ=125
هانس کریستین اندرسونIQ=145
جیمز واتIQ=165
کندیIQ=119
گوتهIQ=210
کپلرIQ=175
لئوناردو داوینچیIQ=220
ناپلئونIQ=145
نیکول کیدمنIQ=132
شارون استونIQ=154
اسحاق نیوتونIQ=190
ولترIQ=190
نمره شما چنده؟! برای فهمیدنش به سایت زیر برید و امتحان تست هوش بدید.
هروقت احساس فشار روانی کردید ، چند دقیقه به رنگ های آرامبخشی مثل آبی کمرنگ ، بنفش کمرنگ یا سبز فکر کنید.در ذهنتان خود را با این رنگها بشویید و بر فشار روانی غلبه کنید.ببینید چقدر آرامتر می شوید
پادشاهي مي خواست نخست وزيرش را انتخاب كند. چهار
انديشمند بزرگ كشور فراخوانده شدند.
آنان را در اتاقي قرار دادند و پادشاه به آنان گفت كه: «در اتاق به روي شما
بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلي معمولي نيست و با يك جدول رياضي باز خواهد شد،
تا زماني كه آن جدول را حل نكنيد نخواهيد توانست قفل را باز كنيد. اگر بتوانيد
مسئله را حل كنيد مي توانيد در را باز كنيد و بيرون بياييد».
پادشاه بيرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به كار
كردند. اعدادي روي قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد،
شروع به كار كردند.
نفر چهارم فقط در گوشه اي نشسته بود. آن سه نفر فكر كردند كه او ديوانه است. او
با چشمان بسته در گوشه اي نشسته بود و كاري نمي كرد. پس از مدتي او برخاست، به
طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بيرون رفت!
و آن سه تن پيوسته مشغول كار بودند. آنان حتي نديدند كه چه اتفاقي
افتاد! كه نفر چهارم از اتاق بيرون رفته.
وقتي پادشاه با اين شخص به اتاق بازگشت، گفت: «كار را بس كنيد. آزمون پايان
يافته.
من نخست وزيرم را انتخاب كردم». آنان نتوانستند باور كنند و پرسيدند:
«چه اتفاقي افتاد؟ او كاري نمي كرد، او فقط در گوشه اي نشسته بود. او چگونه
توانست
مسئله را حل كند؟» مرد گفت: «مسئله اي در كار نبود. من فقط نشستم و نخستين
سؤال و نكته ي اساسي اين بود كه آيا قفل بسته شده بود يا نه؟ لحظه اي كه
اين احساس را كردم فقط در سكوت مراقبه كردم. كاملأ ساكت شدم و به خودم گفتم كه
از كجا شروع كنم؟
نخستين چيزي كه هر انسان هوشمندي خواهد پرسيد اين است كه آيا واقعأ مسأله اي
وجود دارد، چگونه مي توان آن را حل كرد؟ اگر سعي كني آن را حل كني تا بي نهايت
به قهقرا خواهي رفت؛هرگز از آن بيرون نخواهي رفت. پس من فقط رفتم كه ببينم آيا
در، واقعأ قفل است يا نه و ديدم قفل باز است».
پادشاه گفت: «آري، كلك در همين بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم
كه يكي از شما پرسش واقعي را بپرسد و شما شروع به حل آن كرديد؛ در همين جا نكته
را از دست داديد. اگر تمام عمرتان هم روي آن كار مي كرديد نمي توانستيد آن را
حل كنيد.
اين مرد، مي داند كه چگونه در يك موقعيت هشيار باشد. پرسش درست را او مطرح
كرد».
این دقیقا مشابه وضعیت بشریت است، چون در هرگز بسته نبوده است.
برای بازدید و گردش مجازی در برج میلاد می توانید از طریق سایت زیر اقدام نمایید .با کلیک کردن و حرکت موس بر روی قسمت های مختلف ،بخش های مختلف آن قابل مشاهده است .
در 15 سالگی آموختم كه مادران
از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم...
در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام
شود.
در 25 سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و
پدر را از داشتن یك شب هشت ساعته، محروم میكند.
در 30 سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در 35 سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛ بلكه چیزی است
كه خود میسازد.
در 40 سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست كه كاری را كه دوست داریم
انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
در 45 سالگی یاد گرفتم كه 10 درصد از زندگی چیزهایی است كه برای انسان اتفاق
میافتد ، 90 درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان میدهند.
در 50 سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بد ترین دشمن
وی است.
در 55 سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچك را باید با مغز گرفت
و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در 60 سالگی متوجه شدم كه بدون عشق میتوان ایثار كرد اما بدون ایثار
هرگز نمی توان عشق ورزید.
در 65 سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن
آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
در 70 سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتن كارتهای خوب نیست؛ بلكه
خوب بازی كردن با كارتهای بد است.
در 75 سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر میكند نارس است، به رشد وكمال
خود ادامه میدهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت
میشود.
در 80 سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت
دنیا است.
در 85 سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست ...
والدینی كه عزتنفس را پرورش میدهند
- مرتب كلمه دوستت دارم را تكرار میكنند و پیوسته اظهار میدارند« از تو خوشم میآید چون...»